جدول جو
جدول جو

معنی زوال پذیر - جستجوی لغت در جدول جو

زوال پذیر
زوال پذیرنده، نیست شدنی، نابود شدنی، ناپایدار
تصویری از زوال پذیر
تصویر زوال پذیر
فرهنگ فارسی عمید
زوال پذیر
(سَ / سُ تَ / تِ)
تغییرپذیر و فناشونده. (آنندراج). فانی و ناپایدار. (ناظم الاطباء). زوال پذیرنده. آنچه فنا شود. آنچه دوام نکند. ناپایدار. مقابل زوال ناپذیر: جمال زوال پذیر است. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مادۀ بعد و زوال شود
لغت نامه دهخدا
زوال پذیر
آنچه فنا شود آنچه دوام نکند ناپایدار مقابل زوال ناپذیر: (جمال زوال پذیر است)
تصویری از زوال پذیر
تصویر زوال پذیر
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از زوال پذیرفتن
تصویر زوال پذیرفتن
نیست شدن، فانی شدن
فرهنگ فارسی عمید
(سَ دَ / دِ)
زوال ناپذیرنده. آنچه فنا نشود. آنچه دوام کند. پایدار. مقابل زوال پذیر: روح جهان زوال ناپذیر است. (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
(چَ رَ/ رِ کَ دَ)
نیست شدن. ازمیان رفتن. (فرهنگ فارسی معین). فانی شدن. (ناظم الاطباء). رجوع به مادۀ قبل و زوال و مادۀ بعد شود
لغت نامه دهخدا
تصویری از زوالپذیر
تصویر زوالپذیر
کهوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوال ناپذیر
تصویر زوال ناپذیر
آنچه فنا نشود، پایدار، آنچه دوام کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زوال پذیرفتن
تصویر زوال پذیرفتن
نیست شدن
فرهنگ لغت هوشیار
باقی، پایا، پایدار، جاوید، جاویدان، جاوید، سرمد، فناناپذیر، قیوم، لایزال، ماندنی، مستدام، نوشه
فرهنگ واژه مترادف متضاد
زوال یافتن، کاهش یابد
دیکشنری اردو به فارسی
فاسدانه، به شکلی منحطّ
دیکشنری اردو به فارسی